فرقی ندارد که شما فرزندتان را در چه سنی به فرزندخواندگی پذیرفته باشید، فرزند یکی از اقوام را به فرزندی قبول کرده باشید یا یک غریبه را و یا این که از طریق سازمانهای مسئول با طی کردن تشریفات قانونی برای فرزندخواندگی اقدام نمودهاید، در هر صورت از نظر جامعه فرزند شما فرزندخوانده است و با برخی باورهای اجتماعی غلط در این زمینه مواجه خواهید بود که شیوهی تعامل شما با کودک و اطرافیان را تحت تأثیر قرار میدهد. ممکن است شما برای در امان ماندن از این نگرشها، مسئلهی فرزندخواندگی را پنهان کنید و یا این که به گونهای رفتار کنید که میدانید درست نیست. گاهی اوقات ممکن است خود شما نیز این گفتهها را باور داشته باشید و در این صورت به گونهای نادرست تعاملات خود را تنظیم کنید، در حالی که از نادرستی آن آگاه نیستید. این عقاید نادرست اختصاص به مسئلهی فرزندخواندگی ندارند و در بسیاری موضوعات دیگر زندگی نیز نظیر ازدواج، روابط زوجین و غیره نیز وجود دارند. ما نمیدانیم منشأ این اعتقادات کجا است و برخی از این حرفها را اولین بار چه کسی گفته است، ولی میدانیم که برخی افراد این عقاید غلط را میپذیرند و بر مبنای آن رفتارهای خود را تنظیم می کنند. به عبارت دیگر، این باورهای غلط اجتماعی همیشه زندگی افراد را به شدت تحت تأثیر قرار دادهاند و استرس زیادی را بر آنها تحمیل میکند. در مسئلهی فرزندخواندگی نیز برای کاهش استرسها و نگرانیهای غیر ضروری باید این باورها را شناسایی کرد. این باورها به همراه بسیاری از باورهای نادرست دیگر باعث میشوند که والدین این کودکان بیدلیل استرس و نگرانی زیادی را تجربه کنند و نتوانند نقش والدی خود را به شکل مؤثری ایفا نمایند.
کودک فرزندخوانده کاملن شبیه والدین زیستیشان خواهد شد
این یک باور نادرست است که کودکان فرزندخوانده به لحاظ ظاهری و شخصیتی کاملا شبیه والدین زیستیشان خواهند شد و تحت تأثیر محیط تربیتی جدیدشان قرار نخواهند گرفت. هرچند کودکان بسیاری از صفات ظاهری مثل رنگ مو یا حالت چهره را از والدین زیستی به ارث میبرند، ولی کاملا شبیه والدین زیستیشان نمیشوند. اگر دقت کنید حتی دوقلوهای یکسان که از بسیاری جهات شبیه هم هستند، تحت تأثیر شرایط محیطی، در بسیاری از صفات شخصیتیشان با یکدیگر متفاوت هستند. در مورد فرزندخواندهها نیز این موضوع صادق است. این کودکان اگر چه شباهتهایی به والدین زیستیشان دارند، ولی تحت تأثیر عوامل تربیتی و شرایط محیطی میتوانند به لحاظ شخصیتی متفاوت باشند.
کودک فرزندخوانده مشکلات بیشتری نسبت به سایر کودکان دارند
بر اساس مطالعات انجام شده، این اعتقاد نمیتواند درست باشد. مطالعات نتایج مختلفی را نشان دادهاند. در مواردی گفته شده است که در بین افرادی که مشکلات رفتاری دارند آنهایی که به فرزند خواندگی پذیرفتهشده اند، تعدادشان بیشتر بوده است. این موضوع میتواند دلایل متعددی داشته باشد. یکی این که افراد نسبت به این مسئله حساستر هستند و چنانچه بدرفتاری از یک کودک فرزندخوانده سر بزند به سرعت آن را به فرزندخوانده بودن وی نسبت میدهند، در حالی که اگر کودک دیگری همین بدرفتاری را انجام دهد ممکن است خیلی به چشم نیاید. دوم این که کودکان فرزندخوانده از حساسیت بیشتری نزد والدینشان برخوردار هستند و بیشتر برای ارزیابی مشکلات احتمالی به پزشک مراجعه میکنند. بنابراین مشکلات آنها بیشتر از سایر کودکان شناسایی میشود.
کودک فرزندخوانده به این دلیل که افرادی مسئولیت والدی آنها را برعهده گرفتهاند باید احساس خوشبختی کنند
یک باور غلط دیگر این است که کودکان فرزندخوانده افراد طرد شدهای بودهاند که این شانس را داشتهاند که خانوادهای مسئولیت آنها برعهده بگیرد و باید احساس خوشبختی و رضایت از این موضوع داشته باشند. حتی تصور میشود زمانی که مسئلهی فرزندخواندگی به او گفته شود باید خوشحال شود. در حالیکه اینگونه نیست و ممکن است کودک واکنشهای ناسازگارانهای را بروز دهد و یا اینکه چندان احساس خوشبختی نداشته باشد.
والدینی که کودکی را به فرزندی قبول میکنند افراد مقدسی هستند
باور دیگری که در جامعه وجود دارد ایناست که والدینی که کودکی را به فرزندی قبول میکنند افراد فوقالعادهای هستند. شنیدن این نوع جملات ممکن است برای این والدین حتی آزاردهنده هم باشد. این باور نیز نادرست است. به هر حال تربیت فرزند چه فرزند زیستی و چه فرزندخوانده ارزشمند است و نمیتوان یکی را بر دیگری برتری داد.
بچههای فرزندخوانده نسبت به فرزندان زیستی در جایگاه دوم قرار دارند
برخی بر این باورند که چنان چه والدین کودک فرزندخوانده صاحب فرزندی زیستی شوند، والدین بین این دو فرق خواهند گذاشت و فرزند زیستی بر فرزندخوانده مقدم است. این باور نادرست منشأ بسیاری از تنشها و تعارضات خانوادگی بین والدین و فرزندان زیستی و کودک فرزندخوانده است.
والدین خوب باید بتوانند کودکان فرزندخواندهی شاد و خوشبختی داشته باشند
اینکه والدین خوب باید بتوانند به کودک فرزندخوانده شادی و خوشبختی عطا کنند نیز نمیتواند اعتقاد درستی باشد. والدین برای خوشبختی فرزندانشان تلاش میکنند و فرقی نمیکند که فرزندخوانده باشد یا نباشد، ولی مسئول شاد نگهداشتن دایمی آنها نیستند؛ بلکه به کودکان یاد میدهند که چگونه خودشان بتوانند احساس شادی را در وجود خود زنده کنند.
فقط والدینی که ثروتمند هستند و یا افراد سرشناس باید کودکان را به فرزندی بپذیرند
این باور نیز منجر به بروز مشکلاتی میشود. مسلمن مراقبت از فرزند صرفن نیاز به پول ندارد و والدین باید قابلیتها و صلاحیتهای دیگری نیز داشته باشند. در برخی جوامع افراد سرشناس مثل ستارگان سینما اقدام به فرزندخواندگی میکنند و مؤسسات نیز به دلیل سرشناس بودن و یا ثروتمند بودن آنها را تأیید میکنند. در حالی که صلاحیتهای دیگری مورد نیاز است.
والدین زیستی در آینده فرزندشان را بازپس خواهند گرفت
ممکن است شما در فیلمهای سینمایی و یا در داستانها مواردی را دیده باشید که والدین زیستی پس از سالها خواستهاند فرزندشان را بیابند و بعد از پیدا کردن وی او را بازپس گرفتهاند. باید بدانید که چنین مواردی بسیار نادر است.
کودکان فرزندخوانده وقتی بزرگ شوند به دنبال والدی زیستیشان خواهند گشت
این باور نیز همانند قبلی بسیار نادر بوده و کمتر اتفاق میافتد. هرچند ممکن است در روزنامهها یا فیلمهای سینمایی مواردی را با آب و تاب مطرح کرده باشند، ولی در عمل کودکانی که به فرزندخواندگی پذیرفته میشوند کمتر به دنبال پدر و مادر زیستی خود خواهند بود.