میگویند «شبهخانه» است؛ ولی کدام خانه را سراغ دارید که در یک اتاق کوچک، یکی نه، دوتا، نه، حداقل ۱۵ کودک را در آن نگه دارند؟ آن هم با یک مربی. امروزه کودکان بدسرپرست یا بیسرپرست در مراکزی مثل شیرخوارگاه یا مراکز شبهخانواده نگهداری میشوند. جایی که قرار است نقش خانه را برای آنها تداعی کند. تصورش مشکل است، تعداد زیادی کودک با امکاناتی بسیار اندک. فرقی نمیکند شیرخوارگاه آمنه، شبیر یا حضرت رقیه(س) باشد یا ترکمانی؛ کودک، کودک است و نگهداری از او هم در همه جا باید یکسان باشد. تفاوتی نمیکند در کدام یک از شیرخوارگاهها بزرگ میشود، مهم این است که با چه امکانات و در چه شرایط محیطی و فیزیکی قرار دارد. سری به یکی از این شیرخوارگاهها میزنیم؛ شهری که ۴۰۰ کودک بیسرپرست و بدسرپرست را در خود جای داده است، کودکان این شهر، تنها گناهشان این است که پدر و مادر ندارند ونمیتوانند از حقشان دفاع کنند. چون پدرو مادرشان سالهاست که حقی برای آنها قائل نشدند. حالا که راهشان به اینجا افتاده، نه راه پیش دارند ونه راه پس، این که او بیسرپرست یا بدسرپرست است درست، ولی مستحق شرایط دشوار نیست تا قد بکشد.
تاکنون راهتان به یکی از شیرخوارگاهها افتاده است؟ اگر نه، بد نیست سری به آنجا بزنید و از نزدیک شاهد روند رشد کودکان آنجا باشید از صفر تا ۶ سال، قدو نیم قد، پرتحرک یا گوشه گیر. خودتان قضاوت کنید، در یک اتاق کوچک، یکی میخندد، دیگری گریه میکند، یکی شاد است دیگری حوصله کسی را ندارد و… فکر کنید با این همه تفاوت یک مربی بر همه آنها مدیریت کند و بخواهد نقش مادری را بازی کند. تصور کنید یکی از کودکان به هر دلیلی بیمار شود، کنترل اوضاع از دستتان خارج میشود. یکی پس از دیگری بیمار میشوند و…
غذا، خواب و هزاران مسأله دیگر وجود دارد که یک فرد نمیتواند همه آنها را مدیریت کند. ازدحام زیاد کودکان، پذیرش کودکان بیش از ظرفیت و گنجایش فضا همه و همه میتواند بسترهای لازم را برای وقوع یک اتفاق ساده فراهم کند تا به فاجعه تبدیل شود. مثلا همین چند وقت پیش بود که یک بیماری در شیرخوارگاه شبیر موجب شد تا ۲۰ کودک راهی بیمارستان شوند و… اینگونه اتفاقات زنگ خطری است که باید نسبت به آن واکنش نشان داد، واکنشی در حد عمل نه حرف.
براساس دستورالعمل تدوین شده در خصوص نحوه نگهداری از کودکان بیسرپرست در شیرخوارگاهها از سوی سازمان بهزیستی بهکارگیری یک پزشک متخصص اطفال، روانشناس، پرستار یا بهیار و یک مربی برای حداکثر شش کودک تا یک ونیم سال، یک ونیم تا ۳ سال و ۳ تا ۵ سال الزامی است. این در حالی است که هنوز نتوانستهایم فاصله را با این استاندارد حفظ کنیم و از آن دور شدهایم.
مراقبت در خانه
نکتهای که رضا رزاقی روانشناس و متخصص در امور کودکان جدا از خانه، به آن اشاره میکند و کار کردن با کودکان بیسرپرست در مراکز شبانهروزی بویژه در شیرخوارگاه را کاری حساس و دقیق میداند که تابع استانداردهای بالا و مستلزم صرف انرژی و نیروی فراوان است. او به «ایران» میگوید: افزایش تعداد کودکان و نوجوانان مقیم مراکز و به موازات آن افزایش تعداد مراکز شبانهروزی بویژه شیرخوارگاهها، ضمن این که توجه به برنامههای مراقبت در خانواده، هدایت و انتقال این کودکان به خانواده را دوباره مطرح میسازد، ساماندهی مراکز شبانهروزی را نیز در اولویت قرار میدهد. بر این اساس سازماندهی پرسنل، خدمات آموزشی خاص و برنامهریزی خدمات همچون برنامههای مشارکتی و توانمندسازی از موضوعات مهمی خواهند بود که در زمینه خدمات کودکان باید مورد توجه قرار گیرند.
او میافزاید: راهحلهایی که برای این مسأله اتخاذ شده، همواره خطرات و تبعات خاصی برای سازمان بهزیستی داشته است. در حوزه مراقبت از کودکان بیسرپرست آنچه باید بیشتر به آن توجه شود کمک به کودکان بیسرپرستی است که توسط بستگان یا در خانواده جایگزین تحت مراقبت قرار میگیرند. از آنجا که مراقبت از کودکان در شیرخوارگاهها بیشتر انعکاس رسانهای مییابد، این تصور کلیشهای در بین مردم و خیرین به وجود میآید که کودکان بیسرپرست اغلب در مراکز شبانهروزی تحت مراقبت هستند.
به گفته او، آنچه اهمیت دارد از یک سو کاهش و حذف تدریجی شیرخوارگاهها و از سوی دیگر تقویت مراقبت از نوزادان و نونهالان در محیط خانواده است. با آنکه یکی از مهمترین شیوههای انتقال آنها به خانواده فرزندخواندگی است، اما تا فراهم شدن شرایط برای انتقال نوزادان و نونهالان به خانوادههای فرزندپذیر، گاه بسیاری از آنها مجبور به اقامت در شیرخوارگاهها و خانههای نونهالان به مدت طولانی خواهند بود. شرایطی که مناسب رشد طبیعی این کودکان نیست و آنها را در اغلب موارد با تأخیرهای رشدی جدی از لحاظ جسمی، شناختی، عاطفی و اجتماعی مواجه میسازد. بنابراین باید از الگوهایی حمایت کرد که تحت عنوان مراقبتهای قبل از فرزندپذیری و مشارکتی انعکاس پیدا کردهاند. این نوع مراقبتها مبتنی بر الگوهای مراقبت خانواده هستند و از مراقبتهای سنتی مانند مراقبتهای اقامتی شبانهروزی فاصله میگیرند، موضوعی که متأسفانه در اولویت سازمان بهزیستی نیست.
او براین باور است که باید دید که آیا در استانداردهای تدوین شده برای شیرخوارگاهها حداقل انتظارات و معیارها رعایت شده ومی شود یا اینکه به ازای چند کودک چند مربی نیاز است. از طرفی در هر مترمربع چند کودک باید نگهداری شود چراکه اگر استانداردها رعایت نشود خود نوعی تهدید است. او معتقد است که به نظر میرسد در تعیین استاندارد تعریف شده خلأهایی وجود دارد، باید دید استانداردهای موجود چقدر علمی، اصولی و تخصصی هستند و چقدر از آنها اجرایی شده است چراکه معمولاً برخی از ارزیابیها علمی و مبتنی بر شواهد نیستند. به گفته این روانشناس، یکی از نکاتی که در استانداردها به آن بیتوجهی میشود مدت زمان مراقبت و نگهداری از کودکان بیسرپرست در این مراکز است. او وجود شیرخوارگاهها را از دو نظر، یکی جلب مشارکتهای مردمی و دیگری استفاده ابزاری برای تبلیغات میداند که موجب شده است تا در مراقبتهای سنتی تغییر ایجاد نشود. رزاقی، تغییر در الگوهای سنتی را یک ضرورت میداند که متأسفانه در برابر آن مقاومت میشود. از طرفی وجود مراقبتهای ساختاری، کلیشهای و سنتی از نظر او یک نقطه ضعف است که هنوز شاهد آن هستیم.
مجوز استخدام مربی نداریم
سید منتظر شبر، مدیر کل دفتر شبهخانواده سازمان بهزیستی، هم براین باور است که امروزه شیرخوارگاهها بیش از ظرفیت خود کودک میپذیرند، مثلاً شیرخوارگاه شبیر ظرفیت ۶۰ کودک را دارد ولی در حال حاضر ۱۲۰ کودک یعنی دو برابر ظرفیت در آن نگهداری میشود. البته چارهای جز این نیست و باید کودکان در این مراکز بمانند.
او هم موافق این نظر است که متأسفانه در حال حاضر دستورالعمل چگونگی نگهداری کودکان بیسرپرست در شیرخوارگاهها رعایت نمیشود چون براساس دستورالعمل برای ۶ کودک باید یک مربی باشد در حالی که در هر شیفت ۱۲ کودک ویک مربی وجود دارد.
شبر دلیل این که نمیتوان مطابق دستورالعمل موجود کار کرد را، نبود مربی و نداشتن مجوز استخدام نیرو میداند اما با وجود اینکه رئیسجمهوری در بازدید از شیرخوارگاهها دستور استخدام مربی جدید را صادر کرد ولی هنوز این امر تاکنون محقق نشده است. به گفته او، چند سالی است که خروجی نیرو داریم ولی استخدام نداریم. از طرفی هرساله ما با رشد دوبرابری کودکان بیسرپرست روبهرو هستیم که ظرفیت شیرخوارگاهها جوابگو نیست حتی براساس دستورالعمل بهزیستی درخصوص «خانههای نوباوگان» قرار شد که کودکان ۳ تا ۶ سال به بخش خصوصی واگذار و انتقال یابند ولی متأسفانه استقبال نشد بویژه در تهران.
او تعداد کودکان بیسرپرستی را که در مراکز شبه خانواده نگهداری میشوند ۴۰۰ کودک در ۴ مرکز اعلام میکند و میگوید که خیرین آمادهاند تا مراکز شبهخانواده بسازند ولی وقتی نمیتوانیم نیرو استخدام کنیم فایدهای ندارد و ما میمانیم و این همه کودک بیسرپرست.
مدیر کل مراکز شبه خانواده بهزیستی وضعیت برخی از شیرخوارگاهها را به هیچ وجه مناسب نمیداند چون مکانی قدیمی هستند که امکانات کمی هم دارند.
او در پاسخ به این که چرا برخی از کودکان را به عنوان فرزندخوانده در اختیار خانوادهها قرار نمیدهند اینگونه پاسخ میدهد که وقتی ۸۵ درصد از این کودکان خانواده دارند چگونه میتوان آنها را در اختیار خانواده دیگر قرار داد.
علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز در خصوص محقق نشدن دستور رئیس جمهوری درباره مجوز استخدام مربی برای شیرخوارگاهها به «ایران» میگوید که، با سازمان برنامه و بودجه مکاتبه کردیم و کارهای آن در حال انجام است و قرار است این اتفاق روی دهد. او میافزاید: ما میتوانیم از ظرفیتهای موجود استفاده و مشکلات را حل کنیم.
شیرخوارگاه ویترین بهزیستی
محمد رضا کارگری سخنگوی جامعه خیرین حامی معلولان کشور نیز براین باور است که از سوی خیرین بازدیدهای زیادی از شیرخوارگاهها شده است، برخی از شیرخوارگاهها مثل شبیر نیاز دارند که یک ساختمان جدید برای کودکان ساخته شود از اینرو سال گذشته کار ساخت ساختمان جدید شبیر طراحی شد که قرار است پایان تیر ماه کارگاه آن تجهیزشده و ساخت آن اجرایی شود.
به گفته او، برای ساخت این طرح ۲۰ میلیارد تومان برآورد هزینه شده است که باید تأمین منابع کنیم. قصد ما این است یک ساختمانی که ۲۰۰ سال عمر کند را برای کودکان آنجا بسازیم چون واقعاً مظلوم واقع شدهاند.
«کارگری» با اشاره به این که همه هزینه ساخت ساختمان جدید شبیر از سوی خیرین تأمین میشود میافزاید: برای ساخت این ساختمان از بهترین مهندسان کشور کمک گرفته میشود. او حتی به شیرخوارگاه آمنه اشاره میکند ومی گوید: با این که شیرخوارگاه آمنه ظاهر خوبی دارد و در واقع ویترین سازمان بهزیستی است اما باید گفت که اینجا هم مناسب نگهداری کودکان نیست و نیاز به بازسازی دارد.
او معتقد است که ساختمان آمنه یک ساختمان قدیمی است که جوابگوی خواستهها نیست و برای این کار تعبیه نشده است. سخنگوی جامعه خیرین، تنها راه نجات کشور را مشارکت مردم میداند چراکه معتقد است دولت در شرایط کنونی به تنهایی قادر به ارائه خدمات نیست و باید مردم در مدرسهسازی، مراکز درمانی و غیره کمک کنند. اگر این اتفاق روی ندهد نمیتوان کارها را پیش برد. او درباره این که آیا کمبود شیرخوارگاه در تهران با توجه به تعداد کودک بیسرپرست و بدسرپرست وجود دارد یا نه، اینگونه پاسخ میدهد که هنوز در حالت اضطرار نیستیم و سعی میکنیم تا شرایط را آرام پیش ببریم. با این حال آمادهایم تا هر کمکی باشد انجام دهیم.