یک خانواده خوب، موجه و بسیار مورد تایید، متقاضی فرزندخواندگی یک نوزاد پسر هستند. چنانچه نوزاد بیسرپرستی را میشناسید، در صفحه خصوصی من اطلاع دهید. خانواده ساکن آمریکا هستند و نوزاد از هر لحاظ خوشبخت خواهد بود. خانوادهای که پدر و مادر استاد دانشگاه و پزشک هستند و از نظر اخلاق و اصول انسانی برگزیدهاند.
فعال حقوق کودک و مدیرعامل دو موسسه خیریه

خرید و فروش کودک حتا در بین فعالان اجتماعی نیز قبیح نیست. چند سال پیش در گروهی تلگرامی با نام حقوق کودکان که بیشتر اعضایش فعالان حقوق بودند، یک نفر پیام کوتاهی نوشت که نشان میداد چقدر حق کودک مهجور است. او مدعی بود که مدیرعامل دو موسسه خیریه است که از کودکان حمایت میکند.
بارها و بارها در آن گروه از غیرقانونی بودن کارش گفتم. اما از آنجا که نرود میخ آهنی در سنگ، فعال حقوق کودک و مدیرعامل دو موسسه خیریه به اشتباه خود اقرار نکرد. او گفت از کجا میگویم که کار او غیرقانونی است و او مسیر قانونی را طی نمیکند. بعد مشتی رطب و یابس بافت و عنوان کرد که به دلیل ماهیت کارش میداند که خرید نوزاد از خریدن مایحتاج روزانه آسانتر است. من هم با قضاوت عجولانهام و زدن برچسب غیرقانونی بودن کارش و تهمت، مسیر بحث را عوض کردهام. انسان بدبین و خطرناکی خطاب شدم چون او را فاقد هر گونه وجاهت قانونی برای سنجش صلاحیت خانواده فرزندپذیر و اقدام به جستجوی خانواده برای نوزاد میدانستم.
حق با او بود. مسیر بحث را از خرید و فروش کودک با ژست نجات یک زندگی به غیرقانونی بودن و تجارت انسان به سان یک برده تغییر داده بودم. شاید آن فعال حقوق کودکِ مدیرعاملِ دو موسسه خیریه که خانوادهای خریدار کودک را برگزیده و صالح میدانست، اصلن قصه بحث را فراموش کرده باشد. شاید تا الان چندین بار به فروش کودک کمک کرده باشد. اما درد این درخواست از چهار سال پیش هنوز با من است. و هر بار که آگهی فروش نوزادی را میبینم که زیاد هم میبینم، دوباره سر باز میکند.
خرید کودک بسیار آسان است
خرید و فروش کودک چنان رایج و علنی است که کافی است چرخی در اینستاگرام بزنید تا چندین صفحه پیدا کنید که شماره تلفنشان را بی هیچ واهمهای از پیگیری قضایی در صفحه عمومیشان نوشتهاند. همین امر نشان میدهد که چقدر بهزیستی و نهادهای انتظامی و قضایی نسبت به خرید و فروش نوزادان بیتوجهاند و خاطیان بینگرانی شمارهشان را در صفحههای عمومی اینستاگرام مینویسند. وکلا برای گرفتن شناسنامه با آنها همکاری میکنند. فاجعهبارترین بخش ماجرا برخورد بهزیستی با مراجعانی است که کودکی را خریدهاند. آنان پس از چند سال برای گرفتن شناسنامه مراجعه میکنند و بهزیستی به آنها کمک میکند. مشکل دقیقا همین جاست. بهزیستی به خاطر بچهای که چند سالی در این خانواده زندگی کرده است، راهی برای شناسنامه گرفتن پیش پایشان میگذارد. انگار اتفاقی نیفتاده است و پاداشی هم به آنها میدهند. در حالی که باید آنها را به جرم خرید و فروش انسان به مراجع قضایی معرفی کند و سرپرستی کودک را از آنها بگیرد. کسی که کودکی را خریده باشد و بهترین شرایط را هم برایش مهیا کرده باشد، از پدرومادر معتاد بدتر و بیصلاحیتتر است.
بهزیستی باید تمام صفحات اینستاگرام فروش نوزاد را پیگیری کند و با کمک مراجع قضایی آگهیدهندهها را دستگیر و با ردیابی حسابهای بانکیشان در سالهای گذشته، تمام موارد فروش کودک را شناسایی کند. سرپرستی کودک را از کسانی که او را خریدهاند، بگیرد. اما به جایش با مجرمان تجارت کودک برای گرفتن شناسنامه همکاری میکند.
با وجود این سهلگیری بهزیستی که در عمل به تجارت کودک دامن میزند، عدهای از روال زمانبر و سختگیری بهزیستی میگویند و آن را توجیهی بر خرید نوزاد از سر استیصال میدانند. برخی هم دیگران را به قضاوت نکردن توصیه میکنند.
از دیدگاه خودتون و بدون این که شرایط زندگی دیگران رو بدونید، راجع به این قضیه قضاوت نکنید. افرادی هستند که واقعا بهزیستی بدون بررسی دقیق پرونده آنها، پرونده دریافت فرزند را بسته. چرا ما انسانها عادت داریم به قضاوت بدون دانستن شرایط دیگران. افرادی هستند که ناخواسته دارای فرزند شدند و استطاعت مالی لازم رو نداند و افرادی هم هستند که ناخواسته نمیتوانند بچهدار بشن. مشکل آنجاست که سیستم درستی طراحی نشده که بتونه این مشکل اجتماعی را به درستی برطرف کنه.
کاربری در صفحه اینستاگرام مادر پرتقالی
قانون فرزندخواندگی و حمایت از کودکان کاستیهای بسیاری دارد. اما هر چه کاستی داشته باشد، از خرید و فروش کودک که بدتر نیست. افرادی که نمیتوانند از کودکی که به دنیا آوردهاند، مراقبت کنند میتوانند او را به بهزیستی بسپرند. اگر کودک طبق قانون شرایط فرزندخواندگی را داشته باشد به خانوادهای واجد شرایط سپرده میشود. این روال و سیستم میتواند خیلی بهتر بشود. اما همین سیستم موجود هزاران مرتبه از خرید و فروش نوزاد بهتر است و نمیتوان به بهانه کاستیاش، تجارت نوزاد را توجیه کرد.
میگویند نقض حق انسان بودن کودک را قضاوت نکنیم؛ حق برده نبودن یک کودک، حق بازیچه حل مشکل بزرگسالان نبودن را قضاوت نکنیم. میتوان برای کاری غیراخلاقی هزار و یک دلیل آورد. اما بیتردید هیچکدام ذرهای خریدوفروش کودک را توجیه نمیکند. اگر بهزیستی بیدلیل پرونده فردی را ببندد، زمان انتظارش بسیار طولانی شود، سن و جنسیت کودکی که به آنها معرفی میشود با خواستهشان مغایر باشد، زندگی خانواده بدون بچه نابود شود، افسرده شوند و این افسردگی آنها را به خودکشی سوق بدهد و هزار اتفاق بدتر بیفتد، باز هم بهانهای برای توجیه خرید و فروش کودک نیست.
وضعیت و شرایط من بزرگسال در این قضیه اصلن مطرح نیست که با ارجاع به سختی مراحل فرزندپذیری و شرایط بخواهیم از جنایت بودن آن بکاهیم. باید فردی را که کودکی میخرد یا میفروشد قضاوت کرد. شما مستاصل شدید، باید راهی برای حل مشکل خودتان پیدا کنید نه این که حق انسان بودن یک کودک را به هیچ بگیرید و او را بخرید. مسئله حقوق کودک است؛ حق هیچ کودکی نیست که فروخته شود.
چند وقت پیش خیلی اتفاقی از طریق یکی از دوستان نزدیکم در جریان واگذاری کودکی در بدو تولد قرار گرفتم که مادر نوزاد به هیچ وجه امکان نگه داشتن فرزندش رو نداشت. قرار بود کارهای قانونی از طریق وکیلی مورد اطمینان انجام شود. مادر و وکیل بدون هیچگونه درخواست مالی صرفا دنبال پیدا کردن مناسبترین خانواده برای کودک بودند.
با بدبیاری این فرصت استثنایی برای پدر و مادر شدن رو از دست دادیم و چقدر بعدش تا مدتها بدحال بودم، بماند. اتفاقا یکی از مهمترین مشوقهای من برای به فرزندی گرفتن کودک این بود که مادر با وجود فقر شدید فقط به دنبال خوشبختی فرزندش بود، دوست داشتم بتوانم باری از دوش این زن و نگرانیهای بیاندازهاش در مورد کودک به دنیا نیامدهاش بردارم.
حالا با خوندن این مطلب یه جور حالم بد شد، یعنی اگه ما این کودک رو پیش خودمون میاوردیم باز هم مرتکب کار غیرقانونی شده بودیم و موقعی که دنبال کارهای قانونی و دادگاه میرفتیم باهامون با شائبه مشارکت در خرید و فروش انسان برخورد میشد؟
تو همچین مواردی تکلیف چیه؟ اون مادر و خاله کودک خیلی مصر بودند که با کمک آشنایان مورد اعتمادشون و شخصا یه خانواده امن، بامحبت و موفق برای کودک پیدا کنند و فکر میکردند تو بهزیستی ممکنه الزاما این اتفاق نیفته.
هر نوع واگذاری سرپرستی کودک که از مسیر بهزیستی نباشد، غیرقانونی است. تنها مرجع قانونی واگذاری سرپرستی کودکان بهزیستی است و باید از این طریق اقدام شود. ابتدا باید طبق روال دادگاه اجازه واگذاری سرپرستی کودک را بدهد و او را واجد شرایط قانونی واگذاری سرپرستیاش بداند. این مرحله حدود ۲ تا ۶ ماه ممکن است طول بکشد. سپس کودک در فهرست کودکانی قرار میگیرد که میتوان سرپرستی او را واگذار کرد و به خانوادههای متقاضی واجد شرایط قانونی معرفی میشود و کارهای قانونی آن انجام میگیرد. در این مسیر خانوادهخ زیستی حق انتخاب خانواده را ندارد و به هیچ وجه هویت خانواده زیستی – اگر وجود داشته باشد – فاش نمیشود. نه شما میدانید که خانواده زیستی کودک کیست و نه خانواده زیستی از این که سرپرستی کودک به چه فرد یا افرادی واگذار شده مطلع میشوند.
کسانی که توانایی نگهداری کودکی را که به دنیا نیاوردهاند، ندارند با مراجعه به بهزیستی کودک را به آنها میسپرند. این پدرمادرها هیچ گونه مواخذهای نمیشوند و کارشان قانونی است و به راحتی هم کودک را میپذیرند. هر وکیلی که میگوید این کار قانونی است در واقع با رشوه یا ایجاد مدارک و مستندات جعلی به کاری غیرقانونی طاهری قانونی میدهد.