آمادگی برای حضور فسقلی

فسقلی موفرفری پدرومادر فرزندپذیری هستند که مدتی در اینستاگرام درباره تجربه‌شون و چیزهایی در این مسیر یاد گرفتند، می‌نوشتند. آنها از معدود فرزندپذیرهایی‌اند که درباره خودشون و تجربه‌شون نوشتند. متاسفانه مدتی است از آنها خبری نیست. امیدوارم به زودی دوباره بنویسند.

خیلی از شما عزیزای دلم راجع به آماده کردن خودمون قبل اومدن فسقلی پرسیده بودید. راستش پیدا کردن نقاط ضعف خیلی وقت‌ها تنهایی امکان نداره و ما احتیاج به مشاور یا روانشناس و حتی روانپزشک داریم. به غیر از اون تا جایی که می‌تونستیم اطلاعات جمع می‌کردیم. هر کاری با آگاهی درست‌تر و بهتر انجام می‌شه. ما می‌دونستیم که قراره یه تغییر بزرگ تو زندگی‌مون اتفاق بیافته و این تغییر تو کوچیک‌ترین جاها مثل این‌که می‌دونستم تا مد‌تها نباید ناخن بلند داشته باشم چون موقع بازی و رسیدگی به کارهای فسقلی ممکنه پوست لطیفش زخمی بشه تا ساعت‌ خواب و رفت‌وآمد و نوع تفریحات‌مون که قراره عوض بشه. مثلا ما خیلی اهل موزه رفتن هستیم و قبل فسقلی خیلی موزه‌گردی کردیم؛ از اون‌طرف با اینکه می‌دونستیم تا چند سال سفر رفتن غیرممکن و سخت می‌شه ولی نتونستیم مسافرت کنیم چون تمام وقت و هزینه رو گذاشته بودیم برای کلاس‌هامون و خودِ فرفری. وقتی خودمون رو برای اومدنِ فسقلی‌هامون آماده کرده باشیم دیگه مثل یه مهمون‌ناخوانده باهاشون رفتار نمی‌کنیم. از یه طرف از این‌که وسط پذیرایی‌مون نشسته داریم حرص می‌خوریم و هی منتظر رفتنش هستیم و از طرف دیگه با لبخند هی بهش سرویس می‌دیم و ازش پذیرایی می‌کنیم. وقتی با آمادگی این کار رو انجام بدیم دیگه فسقلی‌هامون رو مانع پیشرفت و خوشی‌هامون نمی‌بینیم. البته مسلمه که خیلی‌وقت‌ها اتفاق‌هایی می‌افته که ما اصلا خودمون رو براش آماده نکرده بودیم یا فکر می‌کردیم آماده هستیم و اوضاع تحت کنترل‌مونه ولی در عمل هاج‌وواج موندیم که حالا باید چکار کنیم.خیلی وقت‌ها کم آوردیم و یواشکی گریه کردم ولی بعدش یه خنده‌اش همه‌چیز رو از یادمون برده. و یه چیز عالی این که اطرافیان هم خیلی همراه بودند مثلا ساعت مهمونی‌هاشون رو تغییر دادند یا اگه سیگاری بودند جای دیگه‌ای می‌رفتند برای سیگار کشیدن و… البته خیلی وقت‌ها رفتار و طرز برخورد بعضی‌ها ما رو معذب کرده ولی اون‌زمان فقط به فرفری فکر کردیم و اینکه چی براش بهتره.
یه چیز خیلی‌خیلی مهم این که ما بعد از اومدن فسقلی یاد گرفتیم که کمتر جدی باشیم و بیشتر مهربون و خندان باشیم و فرفری اینجوری هم شادتر شد و هم بیشتر با ما همکاری کرد.

پاسخی بگذارید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید