
خانوادهای رو میشناسیم که مامان ایرانیه، بابا اروپایی و پسر هفت سالهاشون هم اهل کامبوج. یکبار شنیدم که برای تعطیلات رفتن کامبوج تا پسرشون، خانواده زیستیاش رو ببینه. من خیلی تعجب کردم و کاملا مخالف بودم، حتی یادمه با یارجانی این تصمیم رو داشتیم که یکبار تمام فامیل رو دعوت کنیم بعد از این که گفتیم که چه تصمیمی داریم ازشون خواهش کنیم که به هیچ عنوان راجع به این موضوع با فرزند آیندهامون صحبت نکنند تا ما بعدا که بزرگ شد بهش بگیم و تمام مدت این دلهره رو داشتیم که اگه یکی خواسته یا ناخواسته قضیه رو به بچهامون بگه ما باید چکار کنیم تا اینکه بعد کلی پرسوجو فهمیدیم که اول از همه باید مجوز فرزندخواندگی رو از کشوری که توش زندگی میکنیم بگیریم چون بدون اون حتی نمیشه برای بچه ویزا گرفت و برای گرفتن این مجوز باید یک دورهی نُه ماههی آمادهسازی رو بگذرونیم. حالا چرا نُه ماه؟اول این که مامان و بابا تو این مدت میتونند بفهمند که واقعا دلشون میخواد که این کار رو انجام بدن یا یک هوس زودگذره و خوب چون دورهی بارداری زیستی هم نُه ماهه و معمولا مامان و بابا وقت دارند تو این مدت خودشون رو از هر نظر برای اومدن کوچولوشون آماده کنند. البته نظر ما اینه که برای پرورش و تربیت کوچولوهامون اول از همه ما باید خودمون رو تربیت کنیم، یادمه ما از همون اوایل ازدواجمون شروع کردیم به آشنا شدن با خودِ خودمون. خیلی دورهی عجیبی بود. چقدر چیز بود که ما اصلا راجع به خودمون نمیدونستیم و یا چون دوستش نداشتیم گذاشته بودیمش اون عقبعقبهای ذهنمون و خوب نقاط مثبتی هم داشتیم که همونها ما رو دلگرم میکرد برای یه مامان و بابای خوب بودن. یه نکتهی جالب که یاد گرفتیم این بود که نباید بگی سعی میکنم مامان و بابای خوبی باشم باید بگی من باید مامان و بابای خوبی باشم و هستم. معلمها به شدت به من و همسر جان این رو تاکید میکردند که اگه بگیم سعی میکنیم حتما امتیاز منفی برامون داره. یاد گرفتیم فرق بذاریم بین آدم ازخودراضی و آدمی که از خودش راضیه و البته که به اندازهی یه تار مویی بین این دو فاصله هست. به نظر من آدمی که از خودش راضیه، آدمیه که خودش رو با همهی خوبیها و بدیهاش پذیرفته، موقعیتی که توش هست رو چه خوب و چه بد قبول کرده و تونسته با همهی کمبودهاش، بهترین خودش باشه.
پ.ن: کلاسها معمولا تا نصفه شب طول میکشید و ما فرداش باید میرفتیم سرکاری که به شدت کار بدنیه، ما رو معمولا تو خونه تو این وضعیت خوابیدن فرفری میشد دید.